تحدى یعنى چه؟

پدیدآورسیدمحمدحسین میری

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 733 بازدید
تحدى یعنى چه؟

سید محمد حسین میرى

تحدى یعنى چه؟ آیا تحدى قبل از قرآن در میان عرب معمول بوده است؟
قبل از هر چیز لازم است به این مسئله پرداخته شود که یکى از راه هاى شناخت صحت ادعاى هر فرد، دلایلى است که بر صحت مدعاى خود اقامه مى کند. هر چه ادعا مهم تر باشد دلایل باید از استحکام بیش ترى برخوردار باشند. پیامبران در طول تاریخ براى اثبات ادعاى نبوت دلایلى آورده اند که در لسان قرآن «آیه»[58] یا «بیّنه»[59] نامیده مى شوند که بعداً مسلمانان آن ها را «معجره» نامیدند و مخالفانِ خود را به مبارزه و همانندآورى فراخوانده اند.
انتخاب نوع معجره بستگى به شرایط زمانى و مکانى هر پیامبر دارد. امام رضا(علیه السلام) در تحلیل تفاوت معجزات پیامبران مى فرماید:
هنگامى که خداوند موسى را مبعوث کرد سحر و ساحرى بر اهل آن عصر غلبه داشت; لذا خداوند چیزى از سوى خود براى آن ها فرستاد که در قدرت آن ها نبود و سحرشان را باطل کرد و حجت را تمام نمود و عیسى(علیه السلام) را هنگامى مبعوث کرد که بیمارى هاى صعب العلاج آشکار شده بود و مردم نیازمند به طبیبانى بودند. خداوند از سوى خود چیزى فرستاد که نزد آن ها نبود; مردگان را براى آن ها زنده مى کرد و کور مادرزاد و بیماران مبتلا به بیمارى هاى علاج ناپذیر را به فرمان خدا بهبودى مى بخشید و حجت را به وسیله ى آن بر مردم تمام مى کرد. خداوند محمد(صلى الله علیه وآله)را در وقتى مبعوث ساخت که خطبه ها و سخنان دلنشین و فصیح و بلیغ بر آن عصر غالب بود; خداوند از سوى خود مواعظ و حکمت هایى در اوج فصاحت و بلاغت فرستاد که سخنان آنان را باطل کرد و حجت را بر آنان تمام نمود.[60]
قبل از ورود به بحث لازم است در ابتدا واژه ى «تحدّى» در لغت و اصطلاح بررسى شود.

تحدّى در لغت و اصطلاح

تحدى در لغت به معناى مبارزه طلبى و همانندآورى است[61] و در اصطلاح به این معنا آمده است که، کسى دیگران را براى عمل یا گفتار یا نوشتار خود به مبارزه و همانندآورى دعوت کند. یکى از ارکان معجزه ى قرآن تحدّى است; یعنى مدعى نبوت باید دیگران را به مقابله و مبارزه دعوت کند. تحدّى مشتمل بر قیاس و برهان است; بدین گونه که:
لوکان هذا الکتاب من عند غیر الله لامکن الاتیان بمثله، لکن التالى باطل فالمقدم مثله; اگر این کتاب، کلام الله نباشد، پس کلام بشرى است و اگر بشرى باشد پس شما هم که بشر هستید باید بتوانید مثل آن را بیاورید، اگر شما توانستید مثل آن را بیاورید بشرى بودنش اثبات مى شود و اگر نتوانستید، معلوم مى شود که بشرى نیست و اعجازى است که اثبات کننده ى ادعاى نبوت و رسالتِ آورنده ى آن خواهد بود.[62]

وجود انگیزه در همانندآورى قرآن

مخالفان قرآن بیش ترین انگیزه را براى همانندآورى قرآن داشتند. آنان اهل فصاحت و بلاغت، متعصب نسبت به آداب و رسوم خویش، به ویژه فرهنگ بت پرستى، و قومى لجوج و سرسخت و متکبر بودند. قرآن آداب و رسوم آنان را نادرست[63] و بت پرستى را امرى خرافى مى داند;[64] و فخر فروشى آنان را نکوهش مى کند.[65] در عین حال، آیات تحدّى، آنان را به همانندآورى قرآن ترغیب و تشویق مى کرد و پذیرش و عدم پذیرش قرآن را با سعادت و شقاوت جاودانه پیوند مى داد.[66] تشویق به کمک گرفتن از کلیه ى نیروهایى که مى توانند در آوردن همانند قرآن نقشى ایفا کنند،[67] دروغ گو پنداشتن در صورت ناتوانى[68] و ده ها انگیزه ى دیگر.[69]
ناتوانى مخالفان در همانندآورى قرآن
کتب تاریخى و علوم قرآنى، افراد متعددى را ذکر مى کنند که در صدد همانندآورى قرآن برآمدند، ولى خود با بررسى قرآن به عجز خویش پى بردند و یا به آوردن چیزى شبیه قرآن دست یازیدند; اما با نمونه هایى که ارائه دادند موجبات رسوایى خویش را فراهم آورده، ناتوانى بشر از همانندآورى را اثبات کردند. این همانندخواهى و مبارزه جویى یک دعوت جهانى و تاریخى است. اکنون نیز این دعوت فراروى همه ى جهانیان است و مى توانند به جاى گزینش هر جنگ نظامى و اقتصادى و... به دعوت قرآن پاسخ دهند.[70]

سابقه ى تحدّى در میان عرب قبل از قرآن

در عصر نزول قرآن کریم بلاغت به اوج خود رسیده بود; لذا شعرا در بازار «عکاظ» به شعرخوانى مى پرداختند و شعرهاى برتر را با عنوان «معلقات سبع» با آب طلا نوشته، بر دیوار کعبه آویزان مى کردند. یکى از اندیشمندان در این زمینه مى گوید:
عرب عادت داشت که در مقام مسابقه در قصاید و سخنرانى هاى خویش دیگران را به تحدّى فراخواند. قرآن نیز از همین روش آنان را تحدّى کرد که مانند قرآن یا لااقل قسمتى از قرآن بیاورند، پس خبر داد که نخواهند توانست چنین کارى را انجام دهند.[71]
نمونه اى از این تفاخر و تحدّى در شعر «تمیم بن مُقبل» از شعراى پیشین عرب این گونه جلوه مى کند:
اذا مِتُّ عَنْ ذکرِ الْقَوافى فَلَنْ تَرى *** لها قائلاً بَعْدى اَطبّ و اَشْعَرا
اگر از گفتن اشعار لب فروبندم، پس از من دیگر کسى را نخواهى یافت که بهتر و پاکیزه تر از من شعر بگوید و در شاعرى از من استادتر باشد.[72]
ولید بن مغیره فخر مخزومى، گل سرسبد بوستان عرب (ریحانة العرب)، با تمام کینورزى و دشمنى با پیامبر(صلى الله علیه وآله) و پیام وحى، ناگزیر اعتراف کرد که این سخن بالاتر از افق کلام انسان است. او درباره ى کلام خدا که از زبان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیان مى شد چنین مى گوید:
گفتار او شیرینى خاصى دارد و زیبایى و طراوت فوق العاده اى; شاخه هایش پرمیوه و ریشه هایش پرمایه، و سخنى است که از هر سخن دیگر بالاتر مى رود و هیچ سخنى بر آن برترى نمى یابد.[73]
علامه صدر بلاغى در مقدمه ى تفسیر آلاء الرحمن همین بُعد از اعجاز را که اعجاز بیانى است، براى اعراب زمان پیامبر از دیگر ابعاد اعجاز قرآن روشن تر مى داند.[74]
سید قطب در این زمینه مى گوید:
تلاش اصلى من در مکتب قرآن همین است که جنبه ى هنرى و ویژگى هاى ادبى قرآن جلوه گر شود و اندیشه ها زیبایى نهفته ى آن را دریابند. به نظر من در آغاز نیز اعراب از همین طریق در حوزه ى جاذبه و شکوه هنر قرآن قرار گرفتند و همین بیان زیبا بود که تا عمق احساس آن ها نفوذ کرد و نفوسشان را برانگیخت.[75]
در نتیجه، دعوت قرآن به همانندآورى یک دعوت جهانى است و با آن که اعراب در بعد فصاحت و بلاغت یکه تاز میدان بودند و قبل از نزول قرآن، در اشعار و خطب همدیگر را به تحدى فرا مى خواندند، توان هماوردى با قرآن را نداشتند و تاکنون نیز هیچ کس توان مقابله با قرآن را نداشته و نخواهد داشت.

پانوشت:

[58]. مؤمنون: 50; اسراء: 101.
[59]. انعام: 157.
[60]. عیون اخبار الرضا، به نقل از: ناصر مکارم شیرازى، پیام قرآن، (چ 2، بهار 74)، ج 8، ص 115 ـ 116.
[61]. على اکبر دهخدا، لغت نامه، (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، بهار 73)، ج 4، ص 5660.
[62]. عبدالله جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن کریم، (قم: انتشارات اسراء، چ 1، 1378)، ج 1، ص 138.
[63]. ص: 2; مریم: 97.
[64]. نجم: 23.
[65]. حج: 9.
[66]. بقره: 24.
[67]. اسراء: 88; هود: 13; یونس: 39.
[68]. بقره: 25.
[69]. ر. ک: محمد تقى مصباح یزدى، قرآن شناسى، (قم: انتشارات مؤسسه ى آموزشى و پرورشى امام خمینى(ره)، چ 1، بهار 1376)، ج 1.
[70]. محمد تقى، مصباح یزدى، همان، ص 140; مکارم شیرازى، همان، ص 140، به بعد; محمد هادى معرفت، التمهید فى علوم القرآن، (قم: مؤسسه النشر الاسلامى، چ 1، 1416)، ج 4، ص 261 ـ 227; حسن عرفان، اعجاز در قرآن کریم، (دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى، چ 1، 1379).
[71]. مصطفى صادق الرافعى، اعجاز القرآن و البلاغة النبویة، (انتشارات دار الکتب العربى، 1393)، ص 169; محمد باقر سعیدى روشن، معجزه شناسى، (تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ى اسلامى، چ 1، پاییز 1379)، ص 216 ـ 217.
[72]. ر. ک: شیخ عبدالقاهر جرجانى، دلائل الاعجاز فى القرآن، ترجمه و تحشیه ى سید محمود رادمنش، (انتشارات آستان قدص رضوى، 1368)، ص 599 ـ 615.
[73]. ناصر مکارم شیرازى، همان، ص88; سعیدى روشن، همان، ص 128 ـ 170.
[74]. علامه صدر بلاغى، تفسیر آلاءالرحمن، مقدمه، ص 4.
[75]. سید قطب، مشاهد القیامة فى القرآن، (دار الشروق، 1415)، ص 9.

مقالات مشابه

واکاوی ملاک تحدی در قرآن و نقد منطق تنزّلی

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی

نام نویسندهسیدمحمدحسن جواهری

بررسی سیر تنزیلی آیات تحدی

نام نشریهقبسات

نام نویسندهعبدالکریم بهجت‌پور, زهرا بهجت‌پور

قرآن و فرضیه مشابهت با کلام های بشری

نام نشریهسفینه

نام نویسندهاحمدرضا غائی

نقل به معنا در قرآن

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهمحمد نقیب‌زاده

راز تحدي‌هاي گوناگون قرآن از منظر استاد مصباح

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهاسماعیل سلطانی بیرامی

معيارشناسي مثليت در آيات تحدي قرآن

نام نشریهعلوم قرآن و حدیث

نام نویسندهفتح‌الله نجارزادگان, محمدمهدی شاهمرادی

اعجاز قرآن در پيراستگي از اختلاف

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهاسماعیل سلطانی بیرامی

آیة الرجم و تحریف القرآن الکریم

نام نشریهنعیم

نام نویسندهیوسف جودی